English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
game law U قانون شکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
canon U قانون کلی قانون شرع
say's law U قانون سی . براساس این قانون
canons U قانون کلی قانون شرع
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
chase U شکار
chased U شکار
chases U شکار
chasing U شکار
quarries U شکار
hunts U شکار
predatin U شکار
ravin U شکار
hank U شکار
quarrying U شکار
hanks U شکار
game U شکار
prey U شکار
quarry U شکار
hunt U شکار
hunting U شکار
chevy U شکار
chace U شکار
hunted U شکار
gamey U پر از شکار
venery U شکار
gameless U بی شکار
game U سرگرمی شکار
quarrying U لاشه شکار
whaling U شکار نهنگ
quarry U شکار موردنظر
game keep U پاسبان شکار
to go a hunting U شکار رفتن
area drive U شکار دواندن
hank U طعمه شکار
fowling U شکار پرنده
hanks U طعمه شکار
falconry U شکار با شاهین
quarrying U شکار موردنظر
fair game U شکار قانونی
hunter U اسب شکار
hunters U اسب شکار
blood sports U کشتن شکار
blood sport U کشتن شکار
quarries U لاشه شکار
hunts U شکار کردن
hunted U شکار کردن
quarries U شکار موردنظر
quarry U لاشه شکار
fair game U شکار مجاز
hunt U شکار کردن
shotgunner U شکار با تفنگ
ducking U شکار مرغابی
victims U دستخوش شکار
victim U دستخوش شکار
predatory habit U خوی شکار
huntsmen U شکار باز
huntsman U شکار باز
shanking U شکار کوسه
king hunt U شاه شکار
shooting U شکار باتفنگ
shootings U شکار باتفنگ
gunning U شکار با تفنگ
predation U شکار کردن
gamy U پراز شکار
poniter U نوعی سگ شکار ی
hunting ground U شکار گاه
hunting district U شکار گاه
raptatory U لازم برای شکار
raven U شکار طعمه شکاری
cub hunting U شکار بچه روباه
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
ravens U شکار طعمه شکاری
hunting U شکار دشمن یا زیردریایی
chevy U فریاد هنگام شکار
finds U یافتن بوی شکار
raptatorial U لازم برای شکار
find U یافتن بوی شکار
deer stalking U شکار اهو و گوزن
snipe U پاشله شکار کردن
sniped U پاشله شکار کردن
rabbits U شکار خرگوش کردن
sniping U پاشله شکار کردن
bow hunting U شکار با تیر و کمان
predators U تغذیه کننده از شکار
predator U تغذیه کننده از شکار
rabbit U شکار خرگوش کردن
hog dress U بریدن گلوی شکار
foxhunt U شکار روباه باتازی
snipes U پاشله شکار کردن
predatorial U تغذیه کننده از شکار
big game U شکار حیوانات بزرگ
shoot U هدف گرفتن شکار
checks U و شدن بوی شکار
prowl U درپی شکار گشتن
predatory U تغذیه کننده از شکار
game U شکار گرفته شده
prowls U درپی شکار گشتن
prowling U درپی شکار گشتن
prowled U درپی شکار گشتن
shoots U هدف گرفتن شکار
pointers U سگ شکاری یابنده شکار
pointer U سگ شکاری یابنده شکار
checked U و شدن بوی شکار
outfitter U فروشنده لوازم شکار
poaches U دزدکی شکار کردن
poach U دزدکی شکار کردن
outfitters U فروشنده لوازم شکار
bag U شکار کردن با تیر
check U و شدن بوی شکار
poached U دزدکی شکار کردن
stool U گروه فریبنده شکار
bags U شکار کردن با تیر
coursed U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
foxhounds U تازی مخصوص شکار روباه
courses U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
open season U فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
retriever U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
foxhunt U باتازی شکار روباه کردن
course U تعقیب کردن شکار از طرف سگ
predaceous U شکاری تغذیه کننده از شکار
turtle U لاک پشت شکار کردن
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
cover U بوته زار پناهگاه شکار
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
predacious U شکاری تغذیه کننده از شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
privilegium U حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
master of U سرپرست گروه شکار روباه
turtles U لاک پشت شکار کردن
foxhound U تازی مخصوص شکار روباه
to rid to hounds U با تازی شکار روباه کردن
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
to ride to hounds U با تازی شکار روباه کردن
to p on any one's preserves U در جای قورق شکار کردن
safari U سفر برای شکار بزرگ
close season U فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
hunts U اداره کردن تازیها در شکار
decoy shooting U شکار به کمک مرغ دام
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
retrievers U سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
safaris U سفر برای شکار بزرگ
hunted U اداره کردن تازیها در شکار
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
hunt U اداره کردن تازیها در شکار
cases U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case U محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
hunting bow U کمان بلند و سنگین برای شکار
wildfowl U مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
weigh-in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
poaches U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached U شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
covert U بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
to give the tone U هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
weigh in U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins U وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
challenge [of a dog] U پارس سگی [پس از دریافت بوی شکار]
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
stag hunting U شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
setters U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
falconry U تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
still hunting U روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
setter U سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
sport U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports U تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
shoot U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoots U زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
mask U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
masks U کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
fowling piece U تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
small game U پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
hoick U فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com